Web Analytics Made Easy - Statcounter

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها - الف نوشت: گلوبال تایمز در گزارش خود می‌نویسد:

«تصمیم اخیر دولت آمریکا جهت ارسال بمب‌های خوشه‌ای در قالب گلوله‌های توپ 155 میلی متری به اوکراین، واقعیت‌های تازه و جدیدی را در مورد سیاست خارجی آمریکا از منظر قدرت نظامی، جاه طلبی‌های ژئوپلیتیک، و تعهد و وفاداری به قواعد و ارزش‌های ادعایی خودِ این کشور در رابطه با به اصطلاح "نظام بین الملل قانون محور"، افشا می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

بمب‌های خوشه‌ای از سوی بسیاری از کشورها در جهان قدغن شده‌اند که از جمله آنها می‌توان به بخش عمده‌ای از متحدان دولت آمریکا در قاره اروپا اشاره کرد. آنها به طور خاص به این دلیل ممنوع سازی شده‌اند زیرا حتی پس از پایان جنگ‌ها نیز قربانی می‌گیرند و آسیب‌های جدی را به غیرنظامیان وارد می‌کنند. 

برخلاف دیگر تسلیحات توپخانه‌ای که وقتی به هدف برخورد می‌کنند، منفجر می‌شوند، مهمات خوشه‌ای بمب‌های انفجاری کوچکتر و البته متعددی را در سراسر میدان نبرد پراکنده و پخش می‌کنند. در این راستا، شماری از این بمب‌های کوچک بنا به طراحی خود منفجر نمی‌شوند و عملا به یک خطر مرگبار دائمی تبدیل می‌شوند. اضافه بر اینها، این بمب‌ها همانطور که گفته شد حامل تهدیدات جدی علیه غیرنظامیان هستند و امکان دارد که آنها(افراد غیرنظامی) سالها پس از پایان درگیری‌ و جنگ، به طور ناخواسته پا روی بمب‌های خوشه‌ای بگذارند و یا با خودروی خود از روی آنها رد و موجب منفجر شدن این بمب‌ها شوند. 

میراثی از بربریت

استفاده گسترده دولت آمریکا از مهمات خوشه‌ای سابقه‌ای دیرینه دارد. در جریان جنگ ویتنام و یا جنگ عراق، واشنگتن به نحو گسترده‌ای از این تسلیحات استفاده کرده است. آمریکا به قدری در سطح گسترده از تسلیحات مذکور استفاده کرده که اساسا به همین دلیل هم بسیاری از کشورها استفاده از این تسلیحات را ممنوع کرده‌اند. در واقع، مشاهده تبعات مرگبار و مخرب استفاده آمریکا از مهمات خوشه‌ای، آنها را واداشته بمب‌های خوشه‌ای را در زمره سلاح‌های ممنوعه قرار دهند. 

در جریان جنگ ویتنام، آمریکا میلیون‌ها تن بمب بر سر ویتنام، لائوس و کامبوج ریخت که البته بمب‌های خوشه‌ای، سهم قابل ملاحظه‌ای را در این رابطه به خود اختصاص می‌دهند. مسأله‌ای که آسیب‌های جدی را به کشورهای مذکور وارد کرده است. برای مثال، تا به امروز، بر اساس ارزیابی‌های مختلف این نکته آشکار شده که در کشوری نظیر لائوس، شمار مهمات خوشه‌ایِ عمل نکرده، از تعداد انسان‌ها بیشتر است و به ازای هر انسان، 8 بمب عمل نکرده وجود دارد. این مهمات هنوز هم انسان‌های زیادی را در کشورهای ویتنام، لائوس و کامبوج به کام مرگ می‌فرستند و البته که هزاران تن دیگر نیز در طی دهه‌های گذشته بر این اساس مجروح شده‌اند. 

مهمات عمل نکرده موانع جدی در مسیر توسعه منطقه‌ای نیز به شمار می‌روند. به عنوان مثال، زمانی که چین نخستین خط راه آهن سریع السیر لائوس را ساخت، در ابتدا، مهندسان طرح مذکور مجبور شدند که قبل از هر اقدامی، مسیر این پروژه زیرساختی را بررسی کرده و از عدم وجود مهمات عمل نکرده در مسیر آن اطمینان خاطر حاصل کنند. در این رابطه به طور خاص نقطه تأکید بر بمب‌های خوشه‌ای بوده است. 

در کامبوج تخمین زده می‌شود که در طی چهار دهه اخیر، چیزی در حدود 20 هزار انسان بی‌گناه جان خود را به دلیل انفجار مهمات عمل نکرده ارتش آمریکا به ویژه بمب‌های خوشه‌ای از دست داده‌اند. این مسأله به قدری برای کامبوج خسارت بار بوده که اخیرا نخست وزیر این کشور "هون سِن" از دولت آمریکا درخواست کرده که بمب‌های خوشه‌ای را به اوکراین تحویل ندهد. جالب است که وی از ابتدای آغاز جنگ اوکراین، از موضع اوکراین در قالب این جنگ با روسیه نیز حمایت کرده است.

سرخوردگی و بن‌بستِ خطرناک دولت آمریکا

درگیری‌های جاری در اوکراین، ویژگی‌های یک جنگ فرسایشی را تداعی می‌کند. جنگی که در قالب آن اهمیت استفاده از حجم گسترده مهمات توپخانه و دیگر تسلیحات دور برد بیش از پیش آشکار شده است. در ابتدا، اوکراین با استفاده از سلاح‌های دوره شوروی و مهمات 152 میلی متری وارد درگیری با روسیه شد. با این حال، با توجه به کاهش قابل توجه سطح ذخایر زرادخانه‌های تسلیحاتی اوکراین، ناتو و دولت آمریکا بر آن بوده‌اند تا اوکراین را با توپ‌های 155 میلی‌متری مجهز کنند. 

در این میان نکته قابل تأمل این است که واشنگتن در تأمین نیازهای تسلیحاتی اوکراین به ویژه در حوزه توپ‌های جنگی با محدودیت‌های جدی رو به رو است. در عین حال، روسیه به عنوان کشوری که میراث‌برِ صنایع نظامی بزرگ دوران شوروی است، در این رابطه از نقاط قوت زیادی برخوردار است. جالب است که بر اساس ارزیابی‌های رسمی، اوکراین روزانه چیزی بین 4 تا 7 هزار گلوله توپ را شلیک می‌کند که این میزان برای روسیه چیزی در حدود 20 تا 50 هزار گلوله توپ است. 

روسیه نه تنها ظرفیت‌های تولیدی بیشتری را در حوزه مساله نظامی در مقایسه با اوکراین دارد، بلکه به دلیل ضعف تولیدی اوکراین در این عرصه، این کشور در نهایت با چالش‌های جدی در مسیر تأمین نیازهای تسلیحاتی خود نیز رو به رو خواهد شد. جالب است که حتی دولت‌های غربی نیز به سال‌ها زمان نیاز دارند تا بتوانند نیازهای تسلیحاتی اوکراین به ویژه در حوزه توپخانه‌ای را با توجه به تداوم شرایط کنونی همچنان تأمین کنند. 

درست به همین دلیل است که می‌بینیم آمریکا به تازگی اقدام به ارسال بمب‌های خوشه‌ای برای اوکراین کرده است. آمریکا این اقدام را نه به این دلیل که بمب‌های خوشه‌ای به اوکراین توانمندی‌های لازم و مورد نیاز آن را می‌دهند، بلکه به این دلیل انجام داده که اعطای تسلیحات مذکور به اوکراین تنها گزینه آن(آمریکا) در این رابطه هستند.

البته که رویکرد آمریکا در این رابطه کاملا بی ملاحظه است. این واقعیت که آمریکا به دلیل تَه کشیدن ظرفیت زرادخانه های تسلیحاتی خود، اقدام به ارسال مهمات خوشه ای به اوکراین کرده در موضع گیری اخیر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز خود را نشان داده است. وی در رابطه با سؤالی مبنی بر اینکه چرا آمریکا مهمات خوشه ای را به اوکراین داده" گفت: "مهمات اوکراینی ها در حال تمام شدن است". 

از این رو، تصمیم آمریکا جهت ارسال بمب های خوشه ای به اوکراین صرفا ناشی از سرخوردگی این کشور از پیشبرد قدرتمندانه نبرد نیابتی اش علیه روسیه بوده و هیچ دلیل دیگری را نمی توان برای آن متصور بود. البته که به لطف این اقدام آمریکا، اوکراین نیز عملا به یک ویتنام، لائوس، کامبوج و یا عراق تازه تبدیل خواهد شد. کشوری غرق در مهمات خوشه ای که در نتیجه آن هزاران شهروند غیرنظامی در سالیان آینده و حتی پس از پایان جنگ اوکراین، جان خود را از دست خواهند داد. 

آمریکا مدعی است که اقدامات آن در اقصی نقاط جهان به ویژه در مورد اوکراین در راستای حراست از نظام بین‌الملل قانون محور صورت می گیرند. با این حال، اعطای تسلیحات خوشه ای از سوی واشینگتن به اوکراین تا حد زیادی بنیان های این نظم را به لرزه در می آورد. دولت آمریکا تا حد زیادی این تصمیم را به دلیل جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی خود برای هژمونی جهانی و بهره گیری از ابزارهای نظامی جهت تحقق آن و حراست از موقعیت ادعاییِ مذکور اتخاذ کرده است. 

در نهایت باید گفت که اعطای تسلیحات خوشه ای از سوی دولت آمریکا به اوکراین، نه اوکراین و نه آمریکا را از حیث نظامی قوی تر نخواهد کرد و البته که آمریکا نمی تواند به اهداف خود در قالب جنگ اوکراین برسد و قدرت ژئوپلیتیکش را افزایش دهد. حرکت اخیر آمریکا صرفا تحرکی از جانب یک هژمونِ در حال سقوط بود و البته که بار دیگر سیاست ها و استانداردهای دوگانه آن را به نمایش گذاشت و شمار بیشتری از انسان های بی‌گناه را چه در شرایط کنونی و چه در سال های آتی، به خطر انداخته است.»

پایان پیام/ت

*لینک: 

https://www.globaltimes.cn/page/202307/1294517.shtml

منبع: فارس

کلیدواژه: اوکراین بمب خوشه ای الف بمب های خوشه ای مهمات خوشه ای دولت آمریکا خوشه ای عمل نکرده بمب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۴۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا فلسطین طی ۷ ماه جنگ همواره اصلی‌ترین موضوع جهانی بوده است؟

 جنگ طوفان الاقصی ۷ ماه قبل آغاز شد، اما از آن زمان تاکنون مساله نخست جهان بوده است. هیچ اتفاقی باعث نشده تا تمرکز جهانی از سرزمین‌های اشغالی خارج شود. این تمرکز به شکل دو‌سویه از سمت ملت‌ها و دولت‌ها بوده است؛ درحالی‌که طی جنگ اوکراین این دولت‌ها بودند که بر جنگ تمرکز داشتند. 

آنچه باعث شده جنگ غزه از نظر اهمیت در صدر موضوعات جهانی قرار گیرد، تاثیر‌گذاری آن بر اصلی‌ترین مولفه‌های زیست بشر است. به لحاظ موضوعی دو کلان مساله امنیت و اقتصاد که با امکان زندگی و رفاه درهم تنیده‌اند، دارای اهمیت بوده و هر پدیده‌ای که بتواند بیشتر بر روی آنها اثربگذارد در اولویت قرار می‌گیرد. 

جنگ غزه طی ۷ ماه گذشته بیش از هر رویداد دیگری این دو مولفه را تحت تاثیر قرار داده است. گرچه برخی پدیده‌ها در ابتدا تاثیراتی سهمگین دارند ولی اغلب به مرور از اهمیت آنها کاسته می‌شود، اما جنگ غزه هرچه به پیش رفته امواج سهمگین‌تری را روانه موضوعات کلان جهانی کرده است. اگر در ابتدا طوفان الاقصی احتمال گسترش جنگ به منطقه وجود داشت هرچه زمان به پیش رفت این احتمال نیز افزایش یافت. 

امنیت و اقتصاد جهان به جنگ غزه پیوند خورده‌اند. دلیل این پیوند ضمن آنکه به موقعیت جغرافیایی فلسطین مرتبط است بیشتر از آن به طرف‌های درگیر ارتباط دارد. محور مقاومت پس از اقدام غرب و رژیم در ایجاد ناامنی و تحریم اقتصادی در جغرافیای منطقه، تلاش کرده مشکلات مشابهی را به آنها تحمیل کنند. پس از ۷ اکتبر که غزه زیر آتش و تحت محاصره قرار گرفت گروه‌های مقاومت لبنانی و عراقی جنگ را به تل‌آویو تحمیل کردند. مقاومت لبنان مرز‌های شمالی را به آتش کشید و مقاومت عراق زیرساخت‌ها را هدف خود قرار داد. ایران و یمن نیز محاصره اقتصادی علیه رژیم را کلید زدند. 

این ناامنی و تهدید اقتصادی، اما تنها علیه رژیم اعمال نمی‌شد بلکه در دورنما و مجاورت خود حامیان صهیونیسم را نیز دربر‌می‌گرفت. گروه‌های مقاومت عراقی حملات به پایگاه‌های آمریکا را آغاز کردند و از سوی دیگر در شاخه اقتصادی اقدام یمن در دریای سرخ به چالش کشیدن رهبری غرب در تسلط بر تجارت جهانی تلقی می‌شد. یمن اعلام کرده بود تنها کشتی‌هایی را که راهی فلسطین اشغالی هستند هدف قرار می‌دهد. از این رو غرب به شکل مستقیم و در سطحی عظیم زیانی مالی را متحمل نمی‌شد، اما به شکل غیر‌مستقیم خارج شدن تسلط امنیت تجارت دریایی از دستش می‌توانست خسارتی جبران‌ناپذیر باشد.

تحولات نشان می‌دهد امنیت و اقتصاد جهان بیشتر از هر پدیده دیگری به جنگ فلسطین گره خورده‌اند. تا این جنگ ادامه داشته باشد تلاطم در شاخه‌های مختلف این دو موضوع جریان خواهد داشت. 

 امنیت
امنیت زیربنای زندگی است. بدون امنیت افراد زنده نمی‌مانند و یا فاقد آزادی هستند. بدون امنیت زندگی با هراس است و نمی‌توان به فکر پیشرفت بود. بدون امنیت همه چیز در ابهام و در معرض تردید است و از این رو انجام اقدامات بزرگ و زمانبر که می‌تواند گشایش‌های بزرگی داشته باشد، بیهوده‌اند. جنگ غزه امنیت را از جهات مختلفی در معرض التهاب قرار داده است. 

۱. حملات گروه‌های مقاومت به پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان را به چالش کشید. این حمله اقدامی علیه یکی از بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین ساختار‌های جهانی بود که پایگاه‌هایش سراسر کره خاکی را دربرگرفته‌اند. اگر آمریکا قصد پاسخ به آن را داشت، با افزایش زد و خوردها، تعداد کشته‌های این کشور بالا رفته و واشنگتن مجبور می‌شد در جنگی حضور یابد که با نبرد در افغانستان و عراق قابل مقایسه نبود. 

۲. آمریکا هرچند وارد جنگی بزرگ در منطقه نشده، اما ناگزیر از واکنش نظامی در عراق، سوریه و یمن شده است. در یمن انگلیس نیز آمریکا را همراهی می‌کند. این اقدامات ضمن افزایش ریسک ناامنی به رشد هزینه‌های نظامی دامن می‌زند. در برهه‌ای از جنگ مقامات نظامی آمریکایی اعتراف کردند هرهفته جنگ در دریای سرخ صد‌ها میلیون دلار هزینه دارد. 

۳. آمریکا به دلیل احتمال گسترش جنگ و همچنین برای زد و خورد‌های محدود مجبور شده سطح قوای نظامی خود در غرب آسیا را افزایش دهد که این مساله از طریق کاستن از سطح نیرو‌های آمریکایی از دیگر مناطق جهان تامین شده است. کاهش ظرفیت‌های آمریکا در این مناطقی برای واشنگتن شامل بروز ناامنی‌هایی است. 

۴. به عنوان نمونه توجه آمریکا به غرب آسیا در پی جنگ طوفان الاقصی باعث تضعیف قوای غرب در جنگ اوکراین در برابر روسیه شد که پیامد آن دست برتر مسکو در جنگ است. این کوتاهی تا جایی موثر بوده که برخی معتقدند حتی با وجود تصویب بودجه ۶۱ میلیارد دلاری برای اوکراین، تسلیحات لازم زمانی به دست این کشور خواهد رسید که در قسمتی از جنگ کار از کار گذشته است. 

۵. فعال شدن گروه‌های ضد‌صهیونیستی در غرب باعث هراس حکومت‌های غربی شده است. طی دو هفته اخیر آمریکا شاهد خیزش نهاد دانشگاه و اروپا نیز شاهد تظاهرات مسلمانان در حمایت از مردم فلسطین بوده است. 

۶. رژیم به عنوان بزر‌گ‌ترین دارایی استراتژیک آمریکا در منطقه در معرض تهدیدی جدی است. بر اساس محاسبات غرب تضعیف این دارایی استراتژیک می‌تواند امنیت این مجموعه را بکاهد. 

۷. درگیری‌ها در غرب آسیا می‌تواند به تشدید بحران مهاجرت به قاره اروپا منجر شود. این مساله به زعم مقامات اروپایی می‌تواند به افزایش جرم و جنایت و همچنین تهدیدات فرهنگی منجر شود. 

 اقتصادی

شاید باور آن سخت باشد که اقتصاد جهان به خاطر جنگ در ۳۶۰ کیلومتر مربع در غزه بیشتر از جنگ در ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع در اوکراین دچار خطر شده باشد. اوکراین ۱۷۰۰ برابر بزرگ‌تر از غزه است، اما ابعاد این جنگ فراتر از جنگ اوکراین، اقتصاد را گره زده است. 

۱. رژیم به عنوان محل سرمایه‌گذاری‌های غرب در منطقه دچار بحران شده است. تنها در یک نمونه ساخت یک کارخانه ۲۵ میلیارد دلاری شرکت اینتل که پیشرفته‌ترین شرکت آمریکایی در تولید ریزتراشه‌هاست، با مشکل مواجه شده است. 

۲. تجارت دریایی از مسیر دریایی سرخ به دلیل جلوگیری یمنی‌ها از عبور و مرور کشتی‌های تجاری رژیم دچار مشکل شده است. این اقدام تهدیدی برای آینده است. این تهدید نشان می‌دهد در صورت تشدید بحران انسانی در فلسطین، دیگران نیز که در این بحران دست دارند مجازات خواهند شد. این تهدید یک تهدید غیر‌مستقیم در خصوص مدیترانه هم به شمار می‌رود تا طرف‌های حامی تل‌آویو بدانند از آزادی عمل برای کشتار مردم فلسطین برخوردار نیستند. 

۳. در صورت وقوع درگیری‌های شدیدتر جریان انرژی از منطقه به بازار‌های جهانی دچار اخلال می‌شود. این اختلال تنها شامل کشتی‌های حامل سوخت و خطوط انتقال نیست، بلکه منابع تولید را نیز در‌بر‌می‌گیرد. عمق این اختلال تا جایی امکان پیش‌روی دارد که حتی پس از تخریب اجازه بازسازی فوری نیز به دارندگان داده نشود. 

 جنگ رژیم با چه کسانی؟ 

جنگ در غزه ابعاد مختلفی را در کلان مسائل امنیت و اقتصاد تحت تاثیر قرار داده و درگیری بزرگی را برانگیخته که در آن مجموعه‌های بزرگی حضور دارند. بسیاری از این مجموعه‌های سیاسی و انسانی پیش از این نیز در قضیه فلسطین حضور داشته‌اند، اما با توجه با ابعاد بزرگ‌تر جنگ کنونی، بیشتر از گذشته درگیر آن شده‌اند. رژیم به دلیل جنایت‌هایش نیازمند هرگونه کمکی از تمام متحدانش شده و در مقابل دشمنی‌های چندبعدی و چندوجهی را با خود برانگیخته است. در میان گروه‌هایی که به دشمنی رژیم برخاسته‌اند، همپوشانی‌هایی وجود دارد که پیچیدگی و درهم‌تنیدگی دشمنی با تل‌آویو را نشان می‌دهد. 

۱. مسلمانان با ۲ میلیارد جمعیت یک‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. آنها در سراسر جهان پراکنده شده و به شکل دولتی و یا فرودولتی دارای قدرت هستند. از میان تقریبا ۲۰۰ کشور حاضر در جهان، ۴۹ کشور دارای اکثریت مسلمان هستند. رژیم به شکل ریشه‌دارتری نسبت به گذشته با مسلمانان سرشاخ شده است. 

۲. عرب‌ها در سراسر جهان و جهان اسلام پراکنده شده‌اند، اما در قالب اتحادیه عرب ۲۲ کشور با ۴۰۰ میلیون جمعیت حضور دارند. عرب‌ها هرچند ذیل جهان اسلام دسته بندی می‌شوند، اما تحولات خاص خود را دارند. به دلیل عرب بودن زبان ساکنان فلسطین جهان عرب توجه بالا و مضاعفی به قضیه فلسطین دارد. 

۳. تمدن ایرانی با محوریت کشور ایران و سرزمین‌های مجاور، با جهان اسلام همپوشانی دارد. این تمدن و به ویژه کشور ایران بنابه دلایل امنیتی رژیم را دشمن خود می‌دانند. پس از وقوع انقلاب اسلامی دلایل سازه‌انگارانه نیز به درک از تهدید از رژیم افزوده شده‌اند. 

۴. یهودیان ضدصهیونیسم دیگر دشمنان رژیم هستند که در قضایای اخیر فعال شده‌اند. بخشی از یهودیان تشکیل کشور یهودی را برخلاف تعالیم این دین می‌دانند. تعداد دیگری از یهودیان سکولار نیز تاسیس دولت یهودی بر روی سرزمین دیگر ملت‌ها را ناپسند می‌شمارند. 

۵. یهودیان و صهیونیست‌های لیبرال غرب‌نشین جنایت‌های رژیم را بر ضد منافع خود تلقی کرده‌اند. از نگاه این گروه اقدامات رژیم با آسیب به وجهه جهانی یهودیان باعث رشد و تقویت مجدد یهودی‌ستیزی در جهان خواهد شد. 

 تفاوت‌ها با جنگ اوکراین 

ابعاد بزرگ‌تر جنگ غزه نسبت به جنگ اوکراین در این بخش بررسی شده‌اند:

۱. در جنگ اوکراین، روسیه به طور مستقیم در برابر غرب قرار گرفته است. با این‌حال در جنگ کنونی جهان اسلام به همراه آزادی‌خواهان دربرابر دولت‌های غربی قرار گرفته‌اند که صف‌آرایی بزرگ‌تری را به لحاظ جمعیتی و گسترده استقرار نشان می‌دهد. هرچند استقرار روسیه در برابر غرب شکلی نظامی دارد، اما استقرار مدافعان قضیه فلسطین در حوزه فرهنگی و اجتماعی به شدت سنگین است. 

۲. جنگ اوکراین تنها به این کشور محدود است. به شکل دقیق‌تر جبهه نبرد و درگیری تنها در جنوب اوکراین جریان دارد. نوع جنگ نیز مسلحانه است. در جنگ غزه، اما جغرافیای جنگ و زد و خورد‌ها فراتر از غزه است، به گونه‌ای که از یمن، عراق، سوریه و تا خیابان‌های غرب عرصه زد و خورد هستند. 

۳. به لحاظ اخلاقی در جنگ اوکراین، این روسیه است که دچار مشکل شده است. در جنگ غزه، اما غلبه حیثیتی با جبهه فلسطین است و صهیونیست‌ها به همراه غرب شکست خورده‌اند. 

۴. تاکنون اوکراین علی‌رغم تبلیغات گسترده جنگ موفق نشده به شکل اجتماعی حمایت کشور‌های جهان را به خود جلب کند. حمایت‌ها بیشتر دولتی بوده و یا تبلیغات رسانه‌ای باعث شده مردم در نظرسنجی‌ها و نه در کف خیابان از روسیه انتقاد کنند. با این وجود قضیه فلسطین باعث ایجاد «بسیج اجتماعی» در جهان شده است. باید توجه داشت حمایت‌ها از اوکراین بیشتر در جهان غرب بوده، اما حمایت از فلسطین گستره جهان را در‌بر‌می‌گیرد. 

۵. جنگ اوکراین شرق اروپا را تحت تاثیر قرار داده و حتی در صورت گسترش جنگ، ایستگاه اول توسعه که بالتیک است همچنان در شرق اروپا قرار دارد. این جنگ به لحاظ دریایی دریای سیاه را تحت تاثیر قرار داده و در صورت گسترش جنگ دریای بالتیک به درگیری‌ها اضافه خواهد شد تا دو دریا ملتهب شوند. دریای سیاه و بالتیک به شکل مستقیم برای کشور‌های ساحلی آن دارای اهمیت بزرگی است. 

در جنگ غزه به شکل مستقیم دو منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و در عرصه دریا‌ها خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ شاهد زد و خورد بوده‌اند. این جنگ همچنین احتمال دارد به دریای مدیترانه کشیده شود که اقتصاد تمام اروپا به آن وابسته است. خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ که با شدت و ضعف درگیری‌ها در آنها ادامه دارد برای تمام جهان حائز اهمیت هستند. 

این بررسی نشان می‌دهد به لحاظ منطقه‌ای، دریا‌ها و اهمیت دریا‌ها جنگ غزه دارای برجستگی نسبت به جنگ اوکراین است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • ببینید | نمایش تسلیحات اهدایی آمریکا و ناتو به اوکراین در مسکو
  • تسلیحات نظامی اهدایی آمریکا و اروپا به اوکراین در مسکو ! | ویدئو
  • فیلم/ نمایش تسلیحات اهدایی آمریکا و ناتو به اوکراین در مسکو
  • انهدام انبار مهمات ارتش اوکراین به دست روس‌ها
  • امپراطوری ستاره ایرانی در رومانی با ۵۶۲ امتیاز!
  • انهدام انبار مهمات ارتش اوکراین به دست روسها
  • طرح ترامپ برای حل مساله اوکراین
  • انهدام توپخانه‌های مرکز مهمات میدانی نیروهای مسلح اوکراین
  • چرا فلسطین طی ۷ ماه جنگ همواره اصلی‌ترین موضوع جهانی بوده است؟
  • ببینید | لحظه اصابت 3 موشک خوشه‌ای اوکراینی به ارتش روسیه